احساس من

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    محسن مرد جذابیه.قد کوتاهه ولی از نظر ظاهری جالب وامروزیه.نمیخام توجیه کنم ولی من توخونواده ای بودم که محبت زیادی دریافت نمیکردم وبه همین دلیل خیلی زود به حمید وابسته شدم وهمیشه درصدد جلب رضایتش بودم.وبا وجودآزارهای زیادی که از نظر روحی ومالی بهم وارد میکرد زندگی بدون اون برام دردناکه.توجه محسن برام جالب بود.خودش زن زیبایی داره ولی بازم درصدد برقراری رابطه با کسی دیگه ایه.این یه خیانته ولی برای من جالبه که کسی به من توجه نشون بده.من از نظر قیافه زشت نیستم یعنی فقط دماغ بزرگی دارم که با وجود عمل زیبایی هنوز بزرگه وفقط ی کم حالتش بهتر شده.و سایر اجزای صورتم زیباست.ولی مشکل محسن به این چیزا ربطی نداره.

    بهرحال وقتی که از رفتارای حمید خسته میشدم به محسن فکر میکردم.البته فقط فکر میکردم واونم به اینکه در حد پیامک باهاش حرف بزنم.خب راسش خیلی وقتا ناراحت بودم از افکارم.شایدم بخاطر استرس زیادو تنهایی وفشارای روحی میخام با این فکرا یکم خودمو آروم کنم.ولی در دنیای واقعیت میگم تا وقتی متاهلم باید متعهد باشم.شعاری بنظر میاد ولی واقعا تاالان هیچ رفتار بد وزننده ای در مقابل محسن نداشتم وتا وقتی سلام نکنه حتی سلامم بهش نمیکنم.شمارمم عوض کردم . 

    چن روز پیش که عروسی داداش ملیحه بود بازم مزاحم داشتم.دوبار زنگ زدوبعد پیام داد سلام منم جواب ندادم.زنگ ک زد صدای خونه خودمون میومد(آخه مراسم عروسی تو خونه ما برگزار شد)بعداز ظهر بودوداشتن حیاطو آماده میکردن‌.

    سریع شمارشوسیوکردمواز تلگرام دیدم اسم طرف محسنه.ترسیدم شایدخودش بود شایدم تشابه اسمی بود.ترسم ازین بود که اگه حمید میفهمید میگفت شمارتو از کجا آورده.بهر حال من روی اون شماره تلگرام نداشتم.بعد دوهفته هم دیگه تلگرامش غیر فعال شدوتا امروزاتفاقی ازین منظر نیفتاده.وسوسه همیشه برای همه اتفاق میفته،همیشه...

    خالی...
    ما را در سایت خالی دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : khatere300 بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 17:37